یادی از گذشته ها | ||
|
داریوش مهرجویی (زادهٔ ۱۷ آذر۱۳۱۸) کارگردان، نویسنده و مترجمایرانی است. مهرجویی با ساخت فیلم گاو در سال ۱۳۴۸ نگاهها را متوجه سینمای ایران کرد و به موج نوی سینمای ایران شکل داد. پس از انقلاب مدتی از ایران مهاجرت کرد اما چند سال بعد بازگشت و به فیلمسازی پرداخت. هرچند از آغاز فعالیت فیلمسازیاش تا کنون تعدادی از فیلمهایاش توقیف شدهاند اما همچنان به ساختن فیلمهای متفاوت ادامه میدهد. او جوایز متعدد بینالمللی دریافت کردهاست و داور جشنوارههای سینمایی زیادی هم بودهاست. علاوه بر سینما به نوشتن رمان و نیز ترجمه هم میپردازد. فیلم بلند او سنتوری توقیف، و چندسال بعد فقط پروانه نمایش ویدیویی دریافت کرد.. زندگینامهداریوش مهرجویی در ۱۷ آذر۱۳۱۸ در تهران در محلهٔ شاپور، درخونگاه،[۱] در خانوادهای از طبقه متوسط بهدنیا آمد. در کودکی تحت تاثیر مادربزرگش که مسلمانی معتقد بود قرار میگیرد. خود در مصاحبهای در سال ۱۳۵۱ در این باره میگوید:«مادر بزرگم از آن نمازخوانهای دوآتشه بود. و تحت تأثیر فضای روحانی او، من هم از سن هفت تا پانزدهسالگی، شدم بودم یک مسلمان واقعی. نماز و روزهام یک آن ترک نمیشد. [...] اما از پانزده سالگی به بعد، درست آن موقعی که نماز و روزهام به حساب میآمد، شک در دلم نشست. چهره خدا تدریجا کدر شد و ایمانم رفت از دست.»[۲] در نوجوانی به موسیقی علاقهمند میشود و مدت کوتاهی به کلاس آموزش موسیقی، آقای زندی، هم میرود اما نزد پدرش که موسیقی ایرانی را خوب میشناخت به نواخت سنتور پرداخت و بعد به موسیقی کلاسیک غربی آشنا میشود و به نواختن پیانو و نوشتن قطعاتی برای پیانو میپردازد. در ۱۷ سالگی به سینما علاقهمند میشود و برای درک بهتر فیلمهای روز به آموختن زبان انگلیسی میپردازد. تحصیلات مقدماتی را در تهران به پایان برد و یک سال در هتل آتلانتیک مدیر میشود و سپس بیست ساله بود که برای ادامهٔ تحصیل به کالیفرنیا در آمریکا رفت. نخستن به خواندن سینما رو آورد اما خیلی زود سینما را رها کرد و به فلسفه پرداخت و در سال ۱۳۴۴ از دانشگاه یوسیالای در لسآنجلس لیسانس فلسفه گرفت. در همین سال سردبیری نشریهٔ پارس ریویو در لسآنجلس را بهعهده گرفت و سال بعد به تهران آمد و در سال ۱۳۴۶ نخستین فیلم خود به نام الماس ۳۳ که فیلمی بسیار پرهزینه بود را ساخت. این فیلم در ۵ بهمن ۱۳۴۶ در تهران روی پرده آمد و فروش متوسطی داشت و با توجه به هزینهٔ بالای ساخت آن شکستی تجاری محسوب میشد و توجه منتقدین را هم چندان به خود جلب نکرد[۳] اما در ۱۳۴۸ با همکاری غلامحسین ساعدی فیلمنامهٔ گاو را از روی یکی از داستانهای کوتاه عزادارن بیل نوشتهٔ ساعدی نوشت و کارگردانی کرد. این فیلم برای مهرجویی و سینمای ایران جوایز متعددی را در جشنوارههای بینالمللی به ارمغان آورد. گاو هم از نظر تجاری هم از نظر هنری فیلم موفقی از کار درآمد و فصل جدیدی در سینمای ایران گشود. طی چهل سال گذشته به جز وقفهٔ چند سالهٔ پس از انقلاب ۱۳۵۷ و وقایع بعد از آن که منجر به مهاجرت مهرجویی به فرانسه شد، او همواره یکی از فیلمسازان مطرح و پرکار ایرانی بودهاست.وی ابتدا با فریال جواهریان ازدواج کرد که یکی از طراحان صحنه و لباس نامی سینمای ایران به شمار می رفت اما این ازدواج با طلاق پایان گرفت.سپس وی با وحیده محمدی فر که از فیلمنامه نویسان سینماست ازدواج کرد و حاصل این ازدواج دختری به نام مونا است.محمدی فر در فیلمهای متاخر مهرجویی، نقش بازوی فعال وی را داشته است. فیلمشناسیکارگردان
حضور جهانی ساخته شدن فیلم «گاو» در آخرین سالهای دههٔ ۴۰ خورشیدی سینمای ایران را که تا پیش از آن حضور کمرنگی در جشنوارههای جهانی داشت به عنوان سینمایی متفکر و قابل اعتنا به منتقدان جهانی معرفی کرد. «سینمای ایران اگر تولد خود را مدیون سپنتا و مردان پیشگامی باشد که پس از وی آمدند، شناسایی جهانی خود را بیتردید به داریوش مهرجویی مدیون است.» [۴] جوایزدر این بخش جوایزی که داریوش مهرجویی به عنوان کارگردان یا فیلمنامهنویس یا تهیهکننده برنده شدهاست به تفکیک فیلمها آمدهاست. بعضی از فیلمها جوایز متعدد دیگری نیز برنده شدهاند که در مقالهٔ مربوط به خود فیلمها آمدهاست.
دایرهٔ مینا در جشنوارههایی متعددی از قبیل پاریس، برلین، وایدولید (اسپانیا)، سینماتک اونتاریو (کانادا)، موزهٔ هنرهای زیبای بوستون (آمریکا)، جشنواره فیلم بینالمللی هنگ کنگ (هنگ کنگ)، ... به نمایش درآمد و جوایزی را نصیب خود کرد.[۶]
سانسور و توقیف«بیشتر فیلمهای مهرجویی، ناخواسته تیغ دردناک سانسور را پذیرفتهاند»[۷] «او احتمالا تنها فیلمسازی است که هم پیش از انقلاب فیلمهایش توقیف شده، و هم پس از انقلاب.»[۸] در جدول زیر فاصلهٔ بین ساخته شدن و اجازهٔ پخش گرفتن فیلمهای مهرجویی آمدهاست. فیلم الموت که در سال ۱۳۵۵ ساخته شد و فیلم بلند مستند سینمایی بود و در مورد اسلام و تشیع و اسماعیلیان بود و برای تلویزیون ملی ایران ساخته شده بود هرگز به نمایش در نیامد و گفته شد فیلم مفقود شدهاست. فیلم سنتوری هم که در ۱۳۸۵ ساخته شدهاست به دستور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت نهم اجازهٔ اکران عمومی نگرفت تا این که در دولت دهم بدون اکران عمومی وارد شبکهٔ خانگی (ویدیویی) شد.[۹] نظرات شما عزیزان: |
|
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |